ترور عامدانه خبرنگاران توسط رژیم صهیونیستی؛ شلیک به قلب حقیقت
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۵۰۰۹۰
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: طبیعیترین کارکرد جنگ کشتار انسان ها اعم از نظامی، غیر نظامی، کودک، زن، مرد و کهنسال است. اما عجیبترین نمونه آن کشتار افراد و گروه هایی است که وظیفه آن ها خدمت رسانی اعم از خدمات پزشکی، و یا اطلاع رسانی است.
خبرنگاران با پوشیدن جلیقه های ضدگلوله ای که بر روی آن نشان تیم رسانهای دارد و کلاه خودهای تیمهای رسانهای به دو طرف درگیر در جنگ این پیام را میدهند که وظیفه آن ها اطلاع رسانی درباره جنگ است و طرف هیچکدام از طرف های درگیر، جز حق و حقیقت، نیستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما یکی از شوم ترین نتایج جنگ، کشتار همین افراد در جنگ است و دلیل آن هم این است که معمولاً یک طرف نزاع مخالف اطلاع رسانی درست درباره جنایتهایی است که در میدان نبرد مرتکب میشود.
در طول تاریخ خبرنگاران زیادی در این مسیر جان خود را از دست دادهاند و این همیشه لکه ننگی بر تارک کسانی بوده که از رساندن پیام واقعی جنگ به افکار عمومی وحشت داشته اند.
سازمان گزارشگران بدون مرز «RSF» روز جمعه (۱۸ فروردین ۱۴۰۲) اعلام کرد در دو دهه اخیر ۱۶۵۷ خبرنگار در نتیجه قتلهای مستقیم یا قتلهای سفارشی، حملات و یا درگیریها در مناطق جنگی جان خود را از دست دادهاند.
همین سازمان تعداد خبرنگاران کشته شده تنها در سال ۲۰۲۰ را ۵۰ نفر و در سال ۲۰۲۱ را ۵۱ خبرنگار و ۲۰۲۲ را ۶۰ تن اعلام کرد.
بر اساس همین گزارش از سال ۲۰۰۳ تا کنون مجموعاً ۳۰۰ کارمند رسانهای در عراق کشته شدهاند. سوریه بعد از عراق در جایگاه دوم قرار دارد و در دو دهه ۲۸۰ خبرنگار در این کشور کشته شدهاند. پس از آن افغانستان، یمن، مناطق فلسطینی و سومالی در لیست خطرناکترین کشورها برای خبرنگاران قرار دارند.
غزه قتلگاه منادیان حق
این مقدمه نشان میدهد که اهمیت حفظ جان خبرنگاران برای ارتشهای درگیر از چه جایگاهی برخوردار است. گرچه تاکنون خبرنگاران بسیاری از سوی ارتشهای مختلف به قتل رسیدهاند؛ اما کشتهشدن ۲۳ خبرنگار (تا لحظه تنظیم این گزارش) در جنگ علیه غزه طی ۱۷ روز گذشته یعنی برای هر روز بیش از یک خبرنگار، فاجعهای است که تاکنون تاریخ روزنامهنگاری به خود ندیده است.
درگیری در غزه که از ۷ اکتبر تحت بمباران و محاصره اسراییل قرار دارد، زمانی آغاز شد که حماس عملیات طوفان الاقصی را آغاز کرد، یک حمله غافلگیرکننده چند جانبه که شامل پرتاب موشک و نفوذ به اسراییل از طریق زمین، هوا، و دریا بود.
حماس اعلام کرد که این تهاجم در تلافی یورش به مسجد الاقصی و خشونت فزاینده شهرک نشینان اسراییلی علیه فلسطینیان بوده است.
ارتش اسراییل سپس عملیات شمشیرهای آهنین را علیه اهداف حماس در نوار غزه آغاز کرد که به دنبال آن تاکنون بیش از ۵ هزار فلسطینی کشته شده اند.
کمیته حفاظت از روزنامه نگاران (CPJ) مستقر در نیویورک در بیانیهای اعلام کرد که در جریان درگیری های اخیر تعداد زیادی از روزنامه نگاران کشته شده اند که در میان آنها ۱۹ روزنامهنگار فلسطینی، و یک روزنامهنگار لبنانی وجود دارند.
این کمیته در بیانیه خود اعلام کرد "تنها در هفت روز اول درگیری، حداقل ۱۱ روزنامه نگار کشته، دو خبرنگار مفقود و دو نفر زخمی شدند."
شریف منصور، هماهنگکننده برنامه کمیته حفاظت از روزنامهنگاران غرب آسیا و شمال آفریقا میگوید: «کمیته حمایت از روزنامهنگاران تأکید میکند که خبرنگاران غیرنظامیانی هستند که در مواقع بحران کار مهمی انجام میدهند و نباید مورد هدف قرار گیرند».
روزنامهنگاران برای پوشش این درگیری مهم فداکاریهای بزرگی در سراسر منطقه انجام میدهند.
نظامی اسراییلی: اهل کجا هستی؟
خبرنگار: از ناصره
نظامی اسراییلی: ناصره؟
خبرنگار: بله
نظامی اسراییلی: داری در مورد چه چیزی صحبت میکنی؟
خبرنگار: فقط یک دقیقه، من الان روی آنتن هستم
نظامی اسراییلی: برای من مهم نیست که در برنامه زنده هستی. من به شما میگویم پلیس اسراییل چه میکند. اگر حرفهای خوب بزنی بهتره! روشن شد؟ حماس باید نابود شود، روشن است؟ اگر حقیقت! را نگویی به دردسر میافتی فهمیدی؟
این مکالمه یک پلیس اسراییل با خبرنگار شبکه العربی است که هنگام گزارش زنده او وارد کادر دوربین میشود و به او هشدار میدهد که هر آنچه که پلیس اسراییل میگوید باید پوشش داده و مخابره کند.
بدون شک امروز همه خبرنگاران میدانند که گوشنکردن به حرف یک شهرکنشین یا پلیس اسراییل مرگ حتمی را در پی خواهد داشت.
امروز یک نظامی اسراییلی به راحتی به یک خبرنگار شلیک میکند تا او را از گفتن آن چیزی که از آن وحشت دارد بازدارد و این شرح بیش از ۷۰ سال جنایت و خونریزی توسط صهیونیسم در فلسطین است.
صهیونیستها خبرنگار میکشند چه در جنگ چه خارج از جنگ
البته کشتار خبرنگاران از سوی ارتش اشغالگر صرفاً به زمان جنگ محدود نمیشود. نظامیان این رژیم در طول تاریخ اشغالگری خود بارها خبرنگاران را هدف قرار دادهاند.
شیرین ابو عاقله خبرنگار آمریکایی - فلسطینی شبکه الجزیره آخرین نمونه آن پیش از عملیات طوفان الاقصی بود که توسط ارتش اسراییل درحالیکه کلاه و جلیقه خبرنگاری به تن داشت هدف قرار گرفت و کشته شد.
خالده جرار، نماینده پارلمان فلسطین گفت که ابو عاقله صدای فلسطینیان بود و توسط «هیولای استعمار و اشغالگری اسراییل کشته شد». جرار به الجزیره گفت: شیرین همیشه صدای من از سلولهای زندان بود."
او ادامه داد: شیرین صدای ما بود. غیرقابلباور است. این یک جنایت است، همه چیز روشن است که او بهصورت عمدی و مستقیم هدف قرار گرفت.
اما اگر به زمانهای خیلی گذشته هم بازگردیم هرگز نباید ربایش عکاس خبری ایران از سوی مزدوران رژیم صهیونیستی را در جنوب لبنان فراموش کنیم.
کاظم اخوان، خبرنگار و عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران بود. وی همراه سه دیپلمات ایرانی بود که در سال ۱۳۶۱ در لبنان از سوی وابستگان رژیم صهیونیستی ربوده و تاکنون خبری از وی به دست نیامده است.
کد خبر 5920097منبع: مهر
کلیدواژه: غزه فلسطین رژیم صهیونیستی طوفان الاقصی طوفان الاقصی رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل ایالات متحده امریکا ارتش رژیم صهیونیستی حماس لبنان روسیه مقاومت فلسطین عراق وزارت بهداشت فلسطین جو بایدن اوکراین روزنامه نگاران نظامی اسراییلی پلیس اسراییل کشته شده اند هدف قرار کشته شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۵۰۰۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وقتی هممیهن اجازه ندارد مستقل از رسانههای MI۶ و موساد باشد
روزنامه زنجیرهای هممیهن، بر مبنای اقدام جاعلانه و دروغسازی شبکه دولتی انگلیس، مدعی شد نظام متهم است!
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: این روزنامه در سرمقالهای با عنوان متهم کیست؟ به بازنشر فضاسازی جاعلانه شبکه وابسته یه سرویس جاسوسی انگلیس پرداخت و با «گزارش خواندن» آن نوشت: «سایت جهانی BBC روز سهشنبه گزارشی را درباره بازداشت تا مرگ نیکا شاکرمی منتشر کرد. این گزارش مدعی بود که وی در جریان بازداشت و در روزهای ابتدائی اعتراضات شهریور ۱۴۰۱ بازداشت و در حین انتقال به زندان کشته شده و جسدش را زیر پل اتوبان رها کردهاند. گزارش مدعی است که این موارد از یک پرونده رسمی داخلی استخراج شده است. بیبیسی نیز به احتمال ساختگیبودن حداقل بخشهایی از گزارش نیز اشاره کرده، ولی دقت در اجزای سند منتشره نشان میدهد که ایرادات خیلی بیش از آن است که خودشان اذعان کردهاند. هم از جهت ادبیات و ظاهر اسناد و هم از نظر عدم انطباق آن با اطلاعات قطعی منتشرشده قبلی. روزنامه هممیهن در اینباره سکوت کرد، هرچند به لحاظ حرفهای باید به اخبار مهم از جمله این مورد میپرداخت.
در ادامه از سوی دادستانی تهران علیه برخی از روزنامهنگاران و فعالان رسانهای که در فضای مجازی به این موضوع پرداخته بودند، اعلام جرم شد و انتظار میرود که احضار شوند، زیرا مطابق نظر دادستانی تهران آنان: «با استناد به گزارش جعلی و پر از اشتباه بیبیسی، با همراهی گروههای ضدانقلاب اقدام به انتشار مطالب کذب در رابطه با پرونده نیکا شاکرمی کرده بودند.»
طی دو هفته گذشته نیز برخی افراد درخصوص مطالبی که درباره اسرائیل یا پاسخ نظامی ایران نوشته بودند، احضار شدند. ظاهراً قرار است سیاست جدیدی در مقابل فعالان توئیتری و روزنامهنگاران به اجرا درآید؛ سیاستی که متهمان اصلی آن، جای مدعیان نشستهاند. واقعیت این است که درک و تفسیر رسمی از «حقیقت» در جامعه ما واجد اعتبار نیست. به عبارت دیگر ساختار رسمی معتقد است که «حقیقت» آن چیزی است که ما میگوییم. حتی بالاتر از این، چنین برداشت میشود که اگر در موضوعی هم به حقیقت اشاره نکنند کسی نمیتواند هر موضوعی را که خواست دنبال کشف و بیان حقیقت آن باشد. چهبسا پیگیری هم موجب مسئولیت شود. مسئله این است که از نظر حرفهای گزارش بیبیسی جهانی درباره نیکا شاکرمی اشکالات گوناگونی دارد که آن را از اعتبار تهی میکند. ولی پرسش این است که چرا اساساً چنین گزارشهایی از رسانههای خارجی شنیده میشود؟
کدام روزنامهنگار در داخل کشور مجاز به پیگیری ماجرای نیکا یا هر کس دیگری بود؟ اینکه پلیس و دستگاه قضائی یکسویه بگویند که چنین است و چنان بود و رسیدگی قضائی شد و پس حقیقت آشکار شد، کافی نیست. اگر آنچه که میگویند حقیقت است، چرا دیگران را در کشف و اعلام این حقیقت مشارکت نمیدهند؟ بهعلاوه موارد مهمی در نقض این ادعاهای رسمی وجود دارد که موجب بیاعتمادی به ادعاهای رسمی میشود. فرض کنید چنین گزارشهایی کاملاً خیالی و ساختگی است. آیا سکوت ما در برابر آن یا علیه آن کمکی به ساختار برای فهم مردم از حقیقت میکند؟ اگر ما بگوییم که این گزارش ساختگی است مخاطب خواهد گفت؛ خیلی ممنون و زحمت کشیدید. ولی مگر شما در زمان وقوع این حادثه توانستید گزارشی تهیه کنید که الان خودتان را نخود این آش کردهاید؟ مردم خواهند گفت چرا همان زمان گزارش خبری ندادید که افکار عمومی بینیاز از گزارشهای رسانههای فرامرزی شود؟ اگر سکوت کنیم همه خواهند گفت معلومه که اجازه تایید گزارش بیبیسی جهانی را ندارند در نتیجه ترسیده و سکوت کردهاند.
روشن است که هر دو این رفتار، نتیجه معکوسی از جهت اهداف ساختار رسمی دارد. این وضعیت معلول سیاستهای نادرست اطلاعرسانی در کشور است که یکی از پایههای آن دادسراها هستند. آنان از چیزی مینالند که خودشان نیز در ایجادش نقش دارند. آنان در بازیای وارد میشوند که از پیش باختهاند».
فضاسازی روزنامه هممیهن و ضریب دادن به سناریوی بیبیسی در قالب تخطئه نظام اطلاعرسانی داخلی در حالی است که روزنامه مذکور در فتنه و آشوب پاییز ۱۴۰۱ در هماهنگی کامل با شبکه صهیونیستی اینترنشنال و شبکه بیبیسی قرار داشت. آشوبی که علناً دنباله تجزیهطلبی و ویرانیطلبی بود و تدریجاً با گذشت زمان معلوم شد که طراحی صهیونیستی- انگلیسی- آمریکایی پشتسر آن بوده است.
در موضوع نیکا شاکرمی نیز، مادر وی و همسایگان ساختمانی که نامبرده در آن خودکشی کرده، گزارش کاملی با جزئیات در همان زمان عنوان کردند منتها طبیعتاً این روشنگری بابطبع نشریات زنجیرهای همسو با بیبیسی و اینترنشنال نبود.